|
ای امید روشنی پگاه عمرم گذشت و نشد میسر وصال تو ناکام جرعه ای از بحر کمال تو با این همه دعا و توسل که داشتم اخر نشد که ببینم جمال تو حس می کنم که لایق لطف تو نیستم راحت نمی گذاردم اما خیال تو من هر چه خواستم از خدا همه قیل و قال بود حالا تمام ارزوهایم شده مال تو با اینکه نیستی محتاج دعای من با این همه هستم دعاگوی حال تو بختیاری [ پنج شنبه 89/7/22 ] [ 4:22 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |